تابستان جابجایی، زمستان خصوصی سازی!
به گزارش راه ساری، فرشاد کاس نژاد ، اگر منظور از بخش خصوصی هیولای ولخرج و پیچیده ای باشد که قرار است بیاید و ارقام را هولناک تر و هزینه ها را گزاف تر کند، به پیش زمینه و ساختار و دلیل موجهی در اقتصاد ورزش احتیاج ندارد.
فرشاد کاس نژاد ، به رفتار استقلال و پرسپولیس در روزهای جابجایی نگاه کنیم. آنها آیا شباهتی به تیم هایی دارند که می خواهند برای واگذاری به بخش خصوصی واقعی آماده شوند؟ آنها تا ریال آخر درآمدهای واقعی و احتمالی خود تا آخر فصل را در همین جابجایی پیش خور می نمایند، کاری که اغلب مدیران سال های اخیر استقلال و پرسپولیس یکی از دیگری استادانه تر انجامش داده است.
خصوصی سازی استقلال و پرسپولیس در سال 98. این وعده جدی وزارت ورزش و جوانان است، چیزی بیشتر از یک توییت در توییتر وزیر ورزش و جوانان اما آیا در عمل هم بیشتر از یک توییت شکل واقعی خواهد داشت؟
استقلال و پرسپولیس باشگاه هایی هستند که فوتبال را در جابجایی خلاصه نموده اند و باشگاهداری را آنچنان کوچک نموده اند که از آن یک تیم و از تیم چند ستاره و از ستاره ها چند نتیجه می خواهند. به جای بزرگ شدن باشگاه، رقم قراردادها بزرگتر می شوند و به جای وسعت دریافت کار، بدهی ها باشگاه را فرا می گیرند. از مدیریت، عکس یادگاری با ستاره ها باقی می ماند و چالش بدهی ها. کدام روزنامه نگار ورزشی از مدیران سالیان اخیر باشگاه ها ایده و فراوری اندیشه و یادگار پایداری را به خاطر می آورد؟ نه دیده ایم و نه شنیده ایم.
استقلال و پرسپولیس که بیشترین فرصت های درآمدزایی را به واسطه طرفداران شان دارند و ریشه و قدمت و صندلی اجتماعی شان می تواند آنها را به الگوهای باشگاهداری در ایران تبدیل کند، مشغول چه فکر و کدام رفتار حرفه ای و کدام رسم و ایده اند؟ مالکیت استقلال و پرسپولیس بر عهده دستگاهی است که فراوری فکر حرفه ای در ورزش و فراوری اندیشه برای فردای ورزش مهمترین و کاربردی ترین مسوولیتش است. کوته فکری و تنگ نظری می خواهد که نقد جدی در این زمینه ها را به بحث نازل کینه از این مدیر و تعلق خاطر به مدیری دیگر بکشانیم. درها را بگشاییم برای بحث .
خصوصی سازی اگر تصمیم جدی وزارت ورزش و جوانان در سال 98 باشد، باید جدی ترین نقدها درباره آنچه بر مدیریت ورزشی و مدیریت مالی این دو باشگاه می گذرد، رایج گردد؛ همان چه وزارت ورزش باید به رویش آغوش باز کند.
از استقلال و پرسپولیس و بحث درباره آنها فقط بلبشوی انتخاب مربی در رسانه ها معنا پیدا می نماید و این بی شک طبیعت فوتبال است اما در سالی که وزیر ورزش و جوانان از واگذاری قطعی این دو باشگاه حرف می زند، خبر و نظر درباره این دو تیم رنگ دیگری باید داشته باشد و مفاهیم تازه ای را باید جست و جو کرد.
بخش خصوصی واقعی وسط این آشفته بازار نشانی از امید برای یک کار حرفه ای در ورزش پیدا نمی نماید و اگر نشانه هایی هست که وزارت ورزش را به واگذاری این تیم ها امیدوار نموده، باید درباره آنها بحث نمایند، نه اینکه خصوصی سازی در یک توییت و چند مصاحبه رسمی خلاصه گردد.
ماجرای واگذاری استقلال و پرسپولیس در همین بازار جابجایی تابستانی احتیاجمند تغییر رفتار بود، احتیاجمند آزمون و خطا در مدل های دیگری که شاید بخش خصوصی واقعی را به ورود در چنین عرصه ای ترغیب کند. این تابستان، پاییز و زمستانی را پیش رو دارد که سال 98 را به سرانجام می رساند، سال واگذاری استقلال و پرسپولیس به بخش خصوصی.
اما اگر منظور از بخش خصوصی هیولای ولخرج و پیچیده ای باشد که قرار است بیاید و ارقام را هولناک تر و هزینه ها را گزاف تر کند، بحث دیگری است و به هیچ پیش زمینه و ساختار و دلیل موجهی در اقتصاد ورزش احتیاج ندارد.
منبع: ایران ورزشیparisro.ir: دیدار از زیباترین شهر اروپا و کشور فرانسه
italyro.ir: سفر به اروپای شگفت انگیز