اوج تاخت و تاز هرمی ها با افزایش دلار
به گزارش راه ساری، طبقه ششم یک برج 14 طبقه در خیابان پاسداران. اینجا دفتر کار یا به قول خودشان آفیس یکی از گروه هایی است که در شرکت های هرمی شان جوانان را با سودای به دست آوردن پول هنگفت به دام می اندازند. هیچ تابلویی ندارد. قبل از اینکه زنگ در به صدا دربیاید، جوان خوش پوشی با چهره بشاش در را باز می نماید و با صدایی گرم و گیرا خوشامد می گوید.
به گزارش شهروند، در به سالن نسبتا عظیمی باز می گردد که ارتفاعات شمال تهران در پنجره هایش پیداست. چند راحتی با روکش چرم مشکی که دو میز پذیرایی چوبی و سفید رنگ بین آن ها فاصله می انداخت و دو قالیچه خوش رنگ هم زیر آن قرار داشت که به زیبایی آنجا می اضافه نمود. به نظر می آید افراد زیادی در اینجا حضور ندارند. شاید هم به دلیل تعطیلی روز آدینه، خلوت است. اما جوان خوش پوش درحالی که سینی شیرینی و شربت را روی میز می گذارد با اعتماد به نفس می گوید: کار ما تعطیلی ندارد، اینجا معمولا همواره خلوت است، مخصوصا روز های آخر هفته که بچه ها مشغول فالو هستند.
چند دقیقه بعد جوان بلند بالایی با ظاهری آراسته وارد سالن می گردد. کت تابستانی روشنی به تن دارد، صورتی گندمی با مو های تنک تیره تازه قیچی خورده، با صدای بلند و چهره ای خندان سلام می نماید و به یکی از اتاق ها می رود. باهمان صدای بلند از تأخیر چند دقیقه ای خود عذرخواهی و با دست تعارف می نماید و از ما می خواهد وارد اتاق شویم. حضور در آن اتاق با ابزار و ادوات خاصی هم که در آن تعبیه شده بود از شروع پرزنت خبر می داد.
جوان کت پوش پرزنتور این مجموعه است. همان کسی که کار را به مردم معرفی می نماید. درواقع کوشش برای جذب اعضای جدید در شرکت های هرمی از همین جا شروع می گردد. اول معارفه و چند سوال درباره میزان آشنایی با نت ورک مارکتینگ و بعد هم توضیح کار، معرفی شرکت اصلی، محصولات و از همه مهم تر پلنی که براساس آن می گردد به درآمد سرشاری رسید. توصیف دقیق ثروت و پولی که وعده داده می گردد مهم ترین بخش در شرکت های هرمی است، هرچند آن ها خودشان را شرکت هرمی نمی دانند و از اصطلاح باینری برای توجیه نحوه عملکردشان استفاده می نمایند، اما واقعیت این است که فعالیت این مجموعه و کسب درآمد در گروی جذب و ورود هرچه بیشتر افراد است. درواقع همان اعضای جدید که باید برای شروع فعالیت شان و عضویت در این مجموعه ها حتما یکی از محصولات این شرکت ها را به قیمت گزافی بخرند و بعد برای به درآمد رسیدن همین کار با ورودی های جدیدتر انجام دهند. شرکت های هرمی که حالا نزدیک به دو دهه می گردد وارد ایران شده اند، با همه فراز و فرود هایی که داشته اند، همچنان زیر پوست شهر ها به فعالیت شان ادامه می دهند.
نگرانی خانواده ها از دزدیدن عقل و هوش جوانان شان
تصمیم برای ورود به یکی از شرکت های هرمی از روزی گرفته شد که خواهر یکی از قربانیان این شرکت ها از روزنامه درخواست یاری کرد. نازنین با اضطراب و دل نگرانی اطلاع داد که یکی از همین شرکت ها برادرش را در شهرستان پرند به گروگان گرفته است.
او در چند پیغام برایمان توضیح داد که در هفته های اخیر چه بر او و خانواده اش گذشته است: دوستش به بهانه کار او را باخودش برد. به او گفته بودند به مدت یک هفته باید درکلاس های آموزشی شرکت کند. من به خاطر کرونا با این کار مخالف بودم. اما یک روز که به خانه آمدم دیدم که برادرم رفته. نازنین و خانواده اش ابتدا به تصور اینکه این کلاس های آموزشی به زودی تمام می گردد، چند روزی را با وجود همه نگرانی ها تحمل کردند. در این مدت هم فقط به وسیله تلفن و چند تماس کوتاه از حال او با خبر بودند. تا اینکه این پسر جوان در یکی از تماس هایش مدعی شد که برای ادامه کلاس ها و شروع کار به کیش نقل مکان نموده است: معلوم بود که دروغ می گوید. من از برادرم خواستم تا برایم لوکیشن ارسال کند. اما او مدام طفره می رفت و درنهایت شماره یکی از همکارانش را برای پدرم ارسال کرد. بعد از صحبت های پدر خانواده با به اصطلاح همکاران این پسر جوان مشخص شد که حدس نازنین درست بوده: آن ها از پدرم 50 میلیون تومان پول می خواستند. ابتدا به بهانه اجاره خانه در کیش. اما بعد از مراجعه به پلیس مشخص شد که این ترفند جدید شرکت های هرمی است. بعضی شاخه های این شرکت کوئست در ماه های اخیر با این ترفند اقدام به جذب نیرو می نمایند. آن ها در مدت 7 تا 10 روز با آموزش خاصی ورودی های جدید را شست وشوی مغزی می دهند تا در این روز های سخت اقتصادی به خیال خودشان، درآمد میلیاردی داشته باشند و آینده مطمئنی برای خودشان رقم بزنند.
پرزنت لوکس
حالا در ساختمان خیابان پاسداران نشسته ام که ببینم این شرکت ها با آینده مشتریان شان چه می نمایند. از ابتدای مراسم پرزنت قرار می گردد که تلفن همراه خاموش باشد و تا چند روز بعد هم با هیچ کس درباره این کار صحبتی نگردد: مشورت کردن کار خوبی است، اما برای هرکاری باید با متخصص آن حوزه مشاوره کرد. اطلاعات عموم مردم درباره نت ورک مارکتینگ بیشتر تحت تأثیر خبر هایی است که تلویزیون و روزنامه ها منتشر می نمایند. پس هیچ کس به جز یک حرفه ای نمی تواند در این راه مشاور خوبی باشد.
توجیه زیرکانه ای که شاید تا الان بسیاری را به دام انداخته باشد. پرزنتور که خودش را شایان معرفی می نماید، با شور و حرارت خاصی صحبت هایش را شروع کرد، از قدرت شرکتی می گوید که سال هاست در هنگ کنگ فعالیت می نماید و از محصولاتی که این کمپانی برای فروش به اعضا در نظر گرفته: آن اوایل فقط سکه های یادبود داشت. سکه های زیبایی بود، من سال 82 با کوئست آشنا شدم، هنوز هم سکه اش را دارم. اما حالا به جایش می توانی تور مسافرتی بخری یا محصولات بهداشتی و درمانی، اما توصیه من وکیشن است؛ هم قابل استفاده است و هم سود خوبی دارد.
در خلال این سال ها فعالیت این شرکت که به نوعی پیشروی فعالیت هرمی در ایران است تغییرات زیادی داشته. قیمت و نوع محصولات عوض شده، حتی شرایط معرفی و فعالیت اعضا هم. از دفتر و اتوماتیک و کاتالوگ خبری نیست. همه چیز با لپ تاپ و ویدیوپروژکتور انجام می گردد. آن هم در لوکس ترین حالت ممکن. انتخاب برند لپ تاپ و اتوماتیک گران قیمتی که در دستان شایان بازی می نماید، همگی به دقت برای این جلسه انتخاب شده بود. با این همه پرستیژ کاری، اما هیچ کدام از افراد حاضر در این دفتر از ماسک استفاده نمی کردند، وقتی هم دلیل آن را جویا شدم، جواب قانع نماینده ای دستگیرم نشد.
در ادامه جلسه چند تصویر از اماکن اقامتی و جاذبه های توریستی عمدتا از مناطق جنوب شرقی آسیا و بعد هم توضیحاتی درباره نحوه خرید این بسته های مسافرتی و امنیت الکترونیکی خرید محصولات و جابه جایی های اقتصادی. اما درباره قیمت خرید توضیحی نمی دهد، حتی وقتی می پرسم چه تضمینی وجود دارد که این محصول با همان کیفیت به دست خریدار برسد. همه سوالات در آخر پاسخ داده می گردد، همه این ها بهانه است، اصل موضوعی که ما را اینجا دور هم جمع نموده درآمدزایی است.
درآمد چندهزار دلاری برای آزادی اقتصادی
تب به دست آوردن درآمد بالا سال ها است باعث شده تا این مجموعه ها با وجود همه فشار ها و محدودیت ها بتوانند به حیات شان ادامه دهند. پلن درآمدزایی از QI تقریبا همان چیزی است که از ابتدا بوده. شایان می گوید هنوز هم به ازای عضوگیری و ایجاد تعادل این شرکت به اعضایش پورسانت می دهند. پرداخت ها به دلار است، البته نوع خرید هم در میزان پورسانت ها مشخص نماینده است: در مجموعه ما خرید ها، 5جایگاهی است و به همین دلیل هم افراد خیلی زود به درآمد خوبی می رسند. ما اینجا افرادی را داریم که ماهی 3 تا 4 هزار دلار درآمد دارند. هد آفیس از درآمدش هزینه اجاره این دفتر را می دهد. خیلی های دیگر هم درآمد داشتند، اما هدف ما رسیدن به سقف است. ماهی 150 هزار دلار.
صحبت که به اینجا می رسد، در اتاق باز می گردد و دو پسر و یک دختر جوان به جمع ما اضافه می شوند (البته بدون ماسک). همه چیز مثل یک فیلم سینمایی بر اساس سناریوی مشخصی پیش می رود. دختر جوان خودش را آناهیتا معرفی می نماید و بی مقدمه می گوید: من بیست وشش سالمه، لیسانس مدیریت دارم، یک سال همه جا دنبال کار گشتم، اما فایده ای نداشت. الان 6 ماه است که در این مجموعه کار را جدی شروع نموده ام و درآمد خوبی هم داشتم، تا الان 3500 دلار پورسانت گرفتم. از آناهیتا درباره خریدش و هزینه ای که پرداخت نموده سوال می کنم، می گوید رقم دقیقش را نمی داند؛ چون قیمت دلار این روز ها هر ساعت تغییر می نماید، اما حدود 20 میلیون تومان پرداخته است. صحبت های آناهینا تمام نشده بود که جوانی از میان جمع برمی خیزد و با یک ماژیک قرمزرنگ روی تخته وایت برد شروع می نماید به کشیدن دایره های کوچک، بعد هم دور تعدادی از آن ها خطی می کشد و مبلغی را به دلار کنار آن ها می نویسد: اگر تصور کنی که هر دو ماه دو نفر عضو مجموعه تو بشوند و آن ها هم در همان مدت دو نفر را جذب نمایند و بعد هم این روال ادامه داشته باشد، خیلی زود به سقف درآمدی چند هزار دلاری می رسی. قدرت این سیستم به علت رشد باینری است.
بعد هم در حالی که سوییچ ماشین خارجی شاسی بلندش را در دست می چرخاند، ادامه می دهد: من در این مدت توانستم ماشین دلخواهم را بخرم، 850 میلیون تومان پول نقد دادم و از نمایشگاه عباس آباد جایی که همواره آرزویش را داشتم، ماشینم را خریدم. کاری هم به بالارفتن قیمت ها نداشتم، درآمدم به دلار است. این کار به جای استقلال اقتصادی آزادی اقتصادی به وجود می آورد. آزادی اقتصادی یعنی هر چیزی را که اراده کنی می توانی داشته باشی.
خاتمه جلسه و وعده قراری دیگر
اما اینکه واقعا فعالیت در این مجموعه ها چنین درآمدی را به دنبال دارد، فقط یک روی سکه است. بسیاری از افرادی که به امید پولدارشدن جذب این شرکت ها می شوند، حتی سرمایه اولیه شان را هم از دست می دهند، خیلی ها هم حتی اعتبار و آبرویشان را گذاشتند. وقتی می گویم که آدم های بسیاری را دیده ام که در همین مجموعه ها همه زندگی شان را باخته اند، شایان تصویری رو پرده نمایش می دهد با تیتر آموزش های سرمایه گذاری در نت ورک مارکتینگ چندخطی از نوشته های اسلاید اول را با صدای بلند می خواند آموزش رکن اصلی موفقیت در این کار است. کسی که شناخت عمیقی از کارش نداشته باشد، قطعا یک شکست خورده واقعی است.
شایان می گوید: هیچ کس در این مجموعه حق ندارد تا قبل از اتمام دوره آموزشی کسی را معرفی کند. حتی حق ندارد با کسی از دوستان و آشنایانش درباره این کار و فعالیتش مشورتی داشته باشد. بعد از تأیید لیدر فعالیت شروع می گردد و بعد از چند ماه یک زندگی لاکچری خواهی داشت.
بازنده ها
بالاسری یا همان لیدر کسی است که بی واسطه معرف حضور افراد در مجموعه است. همین لیدر های میانی مجموعه بعد از مدتی رشد می نمایند و زیرمجموعه های آن ها وقتی به حد مشخصی رسید، هد آفیس می شوند، درآمدشان هم زیاد می گردد. بعد هم تغییرات رفته رفته شروع می گردد اول از همه در پوشش و ماشین؛ استفاده از لباس های مارک دار و برند های معروف وجه مشترک بیشتر آنهاست، اما همه این ها فقط روی کاغذ است. حامد یکی از قدیمی های بازاریابی شبکه ای است، خودش می گوید که از بیست سالگی با این کار آشنا شد و تا کنون دوبار در این راه شکست خورده است: یک بار در سال 85 همه زندگی ام را از دست دادم، همه زیرمجموعه ام از من شکایت کردند. بالاسری خودم هم غیبش زده بود. فقط من در دسترس بودم و مجبور شدم پول همه آن ها را بدهم. حتی ماشینم را فروختم.
حامد، اما برای بار دوم وارد کوئست شد، بعد از حدود دو سال هم دوباره مجموعه عظیمی درست کرد، اما این بار مشکلاتش هم عظیم تر شد: دفعه دوم من بازداشت شدم، کارم به دادگاه کشید، محکوم به رد مال شدم. باز هم همه درآمدم را دو دستی به شاکی های پرونده دادم. حتی بیشتر از آن چیزی که کار نموده بودم، تاوان پس دادم. آبرو و اعتبارم هم از دست رفت.
حامد حالا چند سالی است که در یک شرکت ایرانی همان کار را انجام می دهد. البته آن طور که خودش می گوید این بار کارشان قانونی است. بهرام هم یکی دیگر از مجموعه دار های عظیم بازاریابی شبکه ای است که در این راه همه داشته هایش را باخته است: من سال 86 در خیابان ستارخان وارد کوئست شدم. به علت نوع کارم و ارتباطاتی که داشتم، خیلی زود رشد کردم. مدتی هم درآمد خوبی داشتم، اما یک دفعه همه چیز تغییر کرد.
بهرام چندماهی فراری شد و در یکی از شهر های شاقتصادی زندگی مخفیانه داشت، اما دست آخر مجبور شد پول طلبکارهایش یا همان افرادی را که به واسطه او وارد این فعالیت شده بودند، پرداخت کند: ماشین و لباس مارک و میهمانی و رستوران های لاکچری روی خوش این ماجراست. اما وقتی ورق برگردد همه آن ها را باید پس بدهی. من بیچاره این راه شدم.
جذب جوانان بی اطلاع شهرستانی با ترفند گروگانگیری
فعالیت هرمی ها از اواسط دهه 80 ممنوع شد. به موجب قانونی که در سال 1384 تصویب شده، عضویت در شرکت های هرمی جرم تلقی و برایش کیفر در نظر گرفته شده است. از همان سال ها هم شناسایی و دستگیری فعالان در این مجموعه ها به یکی از کار های ثابت پلیس تبدیل شد؛ سرشبکه های عظیمی با هزاران زیرمجموعه دستگیر شدند. هرازچندگاهی هم خبری از دستگیری عده ای در ارتباط با این گونه فعالیت ها از سوی پلیس و مسئولان قضائی اعلام می گردد. با این همه، اما به نظر می رسد در این چند ماه اخیر و به دنبال افزایش قیمت دلار و اوضاع نابسامان اقتصادی افراد سودجو دوباره به تکاپو افتادند و شرکت های هرمی جان دوباره ای گرفتند؛ اما این بار با زرق و برق بیشتر.
سردار علیرضا لطفی، رئیس پلیس آگاهی تهران هم می گوید در اواخر خرداد 38 نفر در این ارتباط دستگیر شدند که در قالب دو مجموعه جداگانه مشغول فعالیت غیرقانونی بودند: در چند وقت اخیر نحوه فعالیت این شرکت ها تغییر نموده. بیشتر تمرکز سرشبکه بر جذب جوانان شهرستانی است که متأسفانه در بین آن ها افراد تحصیلنموده زیادی هم وجود دارد.
به گفته رئیس پلیس آگاهی تهران آنالیز ها نشان می دهد بیشتر این افراد برای نخستین بار است که وارد چنین فعالیتی شده اند، حتی تعداد بسیاری از آن ها از ممنوعیت های قانونی فعالیت در این مجموعه ها بی اطلاع اند. سردار لطفی در توضیح بیشتر فعالیت این شرکت های غیرقانونی می گوید: افراد برای ورود به این شرکت ها حداقل باید 24 میلیون تومان هزینه نمایند. در مواردی این مجموعه افراد را برای جذب و آموزش به زور در خانه یا دفتر کارشان نگهداری می کردند و به همین دلیل خانواده ها به تصور آدم ربایی و گروگانگیری اعلام شکایت کردند، اما در آنالیز های دقیق پلیسی مشخص شد موضوع درواقع آدم ربایی نبوده، بلکه شکل جدیدی از فعالیت این شرکت هاست. با این حال به گفته رئیس پلیس آگاهی تهران یکی از حساسیت های پلیس برخورد با این موضوع است. به گفته او برخلاف گذشته که تمرکز این شرکت در نقاط خاصی از پایتخت بود، در حال حاضر در همه نقاط شهر پراکنده شده و همین هم شناسایی و دستگیری متخلفان را برای پلیس سخت نموده است. گسترش فضای مجازی و استفاده از بستر شبکه های اجتماعی هم از دیگر تغییرات محسوس در فعالیت این شرکت ها است؛ موضوعی که به گفته سردار لطفی باعث ورود پلیس فتا به این حوزه شده است.
ملاقاتی که قرار بود یک ساعته تمام گردد به درازا کشید. آن ها سعی داشتند به هر نحوی از کارشان دفاع نمایند و جذابیت های اقتصادی این کار را به نمایش بگذارند. شایان از همه توانش برای متقاعدکردن من استفاده می کرد، صحبت های به ظاهر قشنگ و وعده هایی که همگی روی کاغذ دست یافتنی به نظر می رسید: ببین اول و آخر به این کار وارد می شوی. وضع اقتصادی طوری است که انتخاب دیگری نداری. روزی همه مردم نت ورک مارکتینگ انجام می دهند؛ چه بهتر که حالا وارد شوی و تا آن روز ها پول خوبی به جیب بزنی.
شایان و دوستانش در تصمیم و کارشان مصمم بودند. دست آخر هم قرار شد، طی چند روز آینده، با حضور چند لیدر پورسانت گرفته جلسه دیگری برای پاسخ به سوالات احتاقتصادی برگزار گردد، همان کاری که در اصطلاح هرمی ها با آن فالو می گویند.
منبع: فراروتور پاریس: دیدار از زیباترین شهر اروپا و کشور فرانسه
تور ونیز: سفر به اروپای شگفت انگیز