چرا کرونا بیشتر هنرمندان را می کُشد؟
به گزارش راه ساری، بی شک درگذشت هر شهروند و هموطنی در هر کسوت و مرتبه ای بر اثر ابتلا به ویروس کرونا یا هر عامل دیگری، ناراحت کننده است. اما در این روز های عجیب، برای بسیاری این پرسش پدید آمده است که ویروس مرگبار چرا بیش از شاخه های دیگر همچون اقتصاد، سیاست، ورزش و... بیشتر شخصیت های فرهنگی و هنری را به کام مرگ می کشاند؟
ایسنا در ادامه می نویسد، یکی از تازه ترین و برجسته ترین چهره های هنری که در این چند وقت بر اثر ابتلا به بیماری کووید19 از دنیا رفته، پرویز پورحسینی بوده است. پورحسینی از آن دسته بازیگرانی بود که به صورت ذاتی و حتا با فیزیک صورت خود، بازیگرند و حتا نگاه ها و چشم هایشان در یک فیلم، نقش آفرینی قابل توجهی را به نمایش می تواند بگذارد. بازیگرانی، چون فرامرز صدیقی، حسین محجوب، سعید پورصمیمی، عنایت شفیعی، هوشنگ توکلی، سیامک اطلسی و... که متاسفانه با وجود سال ها فعالیت در عرصه های نمایشی، آنگونه که باید و شاید دیده نشده اند و از هنرشان بهره گرفته نشده است. شاید تنها بعضی همچون فرامرز قریبیان این بخت را داشته اند که به اندازه ای قابل توجه در این عرصه دیده شوند.
نکته قابل تامل درباره مرحوم پرویز پورحسینی این است که همین چند ماه پیش که سالروز تولدش بود، گفته بود، به دلیل آنکه مادرش بالای 90 سال سن و طبعا شرایط حساسی دارد و نیز نزد آن ها زندگی می نماید، بیشتر مراقبت می نمایند که پروتکل های بهداشتی را تا جای ممکن و به طور جدی رعایت نمایند. او پیش تر هم در پویش هایی ویدیویی شرکت نموده و از کادر درمان و کوشش هایشان تشکر نموده بود، اما متاسفانه کادر درمان به رغم کوشش هایشان نتوانستند زندگی او را نجات دهند.
چنگیز جلیلوند دیگر چهره پیشکسوت عرصه هنر بود که این روز ها بر اثر ابتلاء به همین ویروس و بیماری ناشی از آن، چشم از دنیا فرو بست. این دُردانه عرصه دوبلاژ که کارنامه قابل توجهی داشت، در 80سالگی خود هم این حسرت را پدید آورد که اگر کرونای جدید نبود و چند سال دیگر هم می توانست کار کند، چقدر بهتر می شد. هرچند در این میان کسی به این نکته نپرداخت که او به هر حال در اوج فعالیت حرفه ای و به دلیل مهاجرت، 25 سال کار نکرد و در 25 سال چقدر کار می گردد کرد. بی شک او تا 105 سالگی که نمی توانست کار جدی دوبله انجام دهد و قطعا حالا حسرت 25 سال پیش رویی را نمی توانیم بخوریم که می توانست با ما باشد و کار کند.
به هر حال، سیاهه درگذشتگان حوزه فرهنگ و هنر که در این چند ماهه با ویروس کرونا از دستشان داده ایم، آنقدر قابل توجه بوده که برای خیلی ها این پرسش پیش بیاید که چرا درگذشتگان این حوزه، از سایر حوزه ها بیشتر است؟ آن هم چه پیشکسوتان نجیبی؛ خسرو سینایی، اکبر عالمی، کامبوزیا پرتوی، چنگیز جلیلوند، پرویز پورحسینی و. این ها را اضافه کنید به نام هایی، چون محمدرضا شجریان، سیروس گرجستانی، محمدعلی کشاورز و... را که در همین دوران، به خانه ابدی بدرقه شان نموده ایم.
اما پاسخ چه می تواند باشد؟ شاید یک دلیلش این باشد که آنان که این حس را دارند، احتمالا بیشتر پیگیر اخبار مربوط به حوزه های فرهنگ و هنر بوده اند؛ تا زمینه های دیگر. از دیگرسو، شخصیت های فرهنگی و هنری، بیشتر از شاخه هایی، چون اقتصاد و سیاست، در جامعه به چهره مشهور تبدیل می شوند؛ هرچند نه به اندازه چهره های ورزشی، آن هم البته در شاخه هایی خاص. از سویی دیگر، اما دلیل دیگرش این می تواند باشد که اهالی فرهنگ و هنر، چه از نظر توانایی مالی و معیشتی و چه از نظر احساس مسؤولیت اجتماعی، شرایطی متفاوت از شخصیت های مالی و سیاسی دارند.
درواقع هنرمندان از طرفی به صحنه و عرصه و کوشش زنده اند و نمی توانند که خود را زندانی نمایند. از طرف دیگر، در احساس مسؤولیت اجتماعی، که در طبیعت کاری آنان، تنها به شکل های چهره به چهره و حضور میدانی ممکن است، خود را موظف می دانند که در چنین شرایطی، برای تقویت روحیه مردم و نیز کادر درمانی، اثر هنری عرضه نمایند. اما شاید نکته مهم دیگر، اگر نگوییم مهمترین نکته، این است که هنرمندان، عموما تمکن مالی مالیون و قدرت سیاسیون را ندارند که خود را پشت چند لایه محافظ نگه دارند و دوران قرنطینه را با دشواری کم از سر بگذرانند.
بسیاری از هنرمندان ما، مصداق همان کارگران روزمزدی هستند که در ابتدای همه گیری و حداقل در حرف هایمان، حواسمان بیشتر به شرایط آنان بود. باورتان می گردد یا حواستان هست که بسیاری از هنرمندان تئاتر ما حدود 10 ماه است که یک ریال درآمد نداشته اند؟ بسیاری از آنان حتی یک پراید هم ندارند که با سیستم حمل و نقل اینترنتی، درآمدی داشته باشند. بسیاری از نوازندگان موسیقی نیز همین طور. حتی گزینه نوازندگی خیابانی را هم در این مدت، دیگر پیشروی خود نمی بینند. بسیاری از هنرمندان خوشنویس و صنایع دستی، با تعطیلی نمایشگاه ها، همه در ها را به سوی خود بسته می بینند. بسیاری از هنرمندان طراح و گرافیست، با تعطیلی جشنواره ها، تقریبا هیچ سفارش جدیدی نداشته اند.
در چنین شرایطی، چگونه از هنرمندان می توان انتظار داشت که خودشان را قرنطینه نمایند تا زنده بمانند؟!
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم جز پرداخت حق بیمه چندماهه و یک یاری 1.5 میلیون تومانی به حدود 70هزار هنرمند عضو صندوق اعتباری هنر، یاری دیگری نتوانسته است بکند. یک و نیم میلیون تومان پس از 10 ماه بیکاری هم با توجه به هزینه های امروز، دقیقا نمی گردد گفت که به چه میزان به کار می آید، یا اساسا به چه کار می آید؟
به هر حال با هر کدام از دلیل ها و اوصاف بالا که باشد، همین روز ها که پرویز پورحسینی، در مزار سرد خویش در بهشت زهرا آرمیده است، سریال تلویزیونی او محفل گرم خانواده ها را گرم تر می نماید. چنگیز جلیلوند در همین شرایط هم کار می کرد که مبتلا شد. دوستان و همکارانش امیدوار بودند و دعا می کردند که خوب گردد و به سر کارش برگردد. اکبر عالمی تا سرانجام هم به کار و فعالیت مشغول بود. مرحوم کریم اکبری مبارکه سر صحنه فیلمبرداری بود که مبتلا شد. بی شک او نمی توانست که کار نکند؛ چه از نظر عشق به صحنه، هنر و مردم و چه از این منظر که هنرمندان ما عمدتا حتا مانند یک کارمند ساده دولت هم امنیت شغلی و روانی ندارند.
منبع: فراروآسیا رو: سفر به آسیا، جنوب شرقی آسیا، آسای مرکزی و خاورمیانه