نامه ای به کارآفرینان ناامید
به گزارش راه ساری، بستر فعالیت برای ما کارآفرینان زمین صاف و مسطح نیست. حتی نمی توانم آن را به قایق تشبیه کنیم. تصویری که خود را در آن تصور می کنیم ایستادن بر روی تکه ای چوب است، شناور و لغزان. هرچه تصویر راه آمده برایمان شفاف است، پیش رو مه آلود و غیر قابل پیش بینی است. با هر موجی این سو آن سو می شویم، داخل آب می افتیم، خیس می شویم، ناگهان روبرویمان آبشاری عمیق پدیدار می گردد و بعد سقوط آزاد…

وقتی به خود می آییم آنچه در آغوش داریم همان تکه چوبی است که رویش می توانیم بایستیم، کار کنیم و زندگی، تکه چوبی که تنها پناه و امید ماست، تک چوبی که زمانی تکه تکه نبود و صندلی استواری بود. داریوش مهرجویی فیلم ساز شهیر کشورمان جایی گفته بود آدم ها نصف عمرشان را صرف گفتن خاطرات نصف دیگر عمرشان می نمایند. نمی خواهم دچار پیری کارآفرینی شده و مدام به خاطرات گذشته بازگردم آنچه امروز روی این تکه چوب لغزان به یاری مان می آید خاطره بازی نیست.
باید ایستادن و تمرکز کردن روی یک تکه چوب شناور و لغزان را تمرین کنیم. ما باید در همین شرایط کشور به فکر راه اندازی و توسعه کسب و کارمان باشیم. امید از شور و شوق به دست می آید اینکه دل و دماغ نداریم، اینکه در نا امیدی حرف زدن از امید تاوان سنگینی دارد را می دانم.
اما امید یک متضاد بیشتر ندارد نا امیدی. نا امیدی یعنی یاس،ایستایی،توقف و درنهایت مرگ کسب و کار و سرانجام کارآفرین. وقتی ادامه دادن را انتخاب می کنیم تند حرکت می کنیم یا کند، نشان از انتخاب امید می دهد. امروز ما چاره و گزینه ای جز امیدواری نداریم. تصور کنید در اتاقی با در و دیوار کاملا سفید قرار داده شده اید و هیچ رنگی جز سفیدی نیست.
چشمان شما به دنبال چه چیزی می شود. یک خال سیاه حتی به اندازه یک سر سوزن چرا که تمرکز روی آن سیاهی تنها راه نجات شما از جنون است. برعکس آن در فضایی کاملا سیاه و تیره قرار گرفته اید. به دنبال کورسویی و نوری می گشت تا خود را از تاریکی مطلق کورنماینده نجات دهید.
حرف زدن و نگاه کردن به سفیدی یا سیاهی مطلق نه تنها مشکل ما را حل نمی کند ما را به جنون و نابودی می کشاند. ما باید به دنبال تک خال یا روزنه ای کوچک از فرصت ها باشیم. امیدواری و به دنبال فرصت ها گشتن، آموختن زیستن بر روی تکه ای چوب شناور و لغزان انتخاب ما نیست تنها راه نجات ماست تا دوباره پایمان را روی زمین سفت و مسطح فضای امن کسب و کار بگذاریم. تا آن موقع فقط باید ادامه بدهیم و به دنبال فرصت ها باشیم. فرصت فرصت فرصت.
حرف آخر
حرف آخر را می سپارم به کلام کامل شکارچی بزرگ فرصت ها، وارن بافت مرد همواره پولدار جهانوقتی دیگران حریص هستند بترسید و زمانی که دیگران ترسیده اند حریص باشید.
منبع: مجله شنبه