نگاهی به فیلم پلتفورم؛ بخور تا خورده نشوی
به گزارش راه ساری، بابک زمانی؛ فیلم Platform یا سکو، به کارگردانی گالدر گازتلو اوروتیا بی شک جزو ناب ترین و خاص ترین فیلم هایی ست که مفهوم طبقات اجتماعی را بشدت به چالش می کشد.

فرض کنید تمام انسان ها در یک آسمان خراش بی نهایت بلند چندصدطبقه ای هستند. تنها چیزی که این طبقات را به هم مرتبط می نماید، حفره ای چندمتری است که هر روز سکویی از آن، از بالاترین طبقه به پایین ترین طبقه عبور میکند. این سکو، در واقع سفره ای از غذاست. به طبع طبقه یک که بالاترین طبقه باشد، سفره ای رنگین و مملو از تمام خوراکی ها به دستشان می رسد و غذای هر طبقه که پایین تر است، کم تر و کم تر میگردد. بنظرتان برای کسانی که در طبقه چند صدم هستند، چه چیزی از آن سفره رنگین باقی می ماند. تفاله های طبقات بالاتر؟
اگر حتی تفاله ای هم باقی نمانده باشد چه؟ آنوقت چکار باید کرد؟!
آیا از بین این چند صد طبقه، کسی هست که فقط به یک طبقه پایین تر از خود هم حواسش باشد تا از گرسنگی نمی رد، یا اینکه همه طبقات پایین تر از خود را فراموش مینمایند، و فقط افسوس می خورند که ای کاش تنها یک طبقه بالاتر بودند وچاره ای نیست جز لعنت فرستادن به طبقه بالاتر از خود، و در مقابل، دشنام شنیدن و تحقیر شدن توسط از سمت آنها....
آیا این ویرانشهر، در واقع همان روزگار و احوال ما انسان ها نیست؟ زندانی که معلوم نیست آیا رهایی در پایانش هست یا نه، حرص و طمع باعث شده طبقات بالایی آنقدر بخورند که برای طبقات پایینی هیچ چیزی نماند، در حالی که اگر هر کس به مقدار احتیاجش مصرف کند هیچ کس گرسنه نخواهد ماند.
ولی منطق شان این است حالا که من در بالا هستم میتوانم هر چه میخواهم بخورم، چرا باید به فکر پایینی ها باشم؟ با اینکه میدانند روزی نوبت خودشان است که به پایین ترین طبقه جامعه بروند...
در این زندان، یا بهتر است بگوییم جامعه همه به فکر خودشان هستند، هر کسی قصد دارد به هر نحوی شده منفعت خودش را به دست بیاورد بدون اینکه به جمع فکر کند، و شخصی که کتاب میخواند و در فکر اصلاح است برای جامعه یک بیگانه تلقی میگردد، و البته منجی ای مسیح وار.
در جایی که هیچ فردی تغییر نمیکند، حتی با اینکه در عمق لجن زندگی میکند، تغییر نمیکند مگر اینکه زور بالای سرش باشد، یک منجی میتواند آن جامعه را نجات دهد؟...
-با طبقه پایین تر از خودت حرف نزن!
+چرا؟!
-چون پایین تر از تو هستند.
+آهای بالایی ها، میشنوید صدای ما رو؟
-طبقه بالایی با تو حرف نمیزنند.
+چرا؟
چون بالاتر از تو هستند.
پِلَتفُرم (به انگلیسی Platform) یا سکو، با عنوان اصلی حفره (به اسپانیایی El hoyo) یک فیلم اسپانیایی در ژانر علمی تخیلی ترسناک مهیج به کارگردانی گالدر گازتلو-اوروتیا است؛ که در سال 2019 منتشر شد. فیلم نخستین بار در جشنواره بین المللی فیلم تورنتو به روی پرده رفت که با استقبال مردم و منتقدان همراه بود. کمپانی نت فلیکس حق پخش جهانی فیلم را خرید و آن را در مارس 2020 منتشر کرد.
داستان فیلم پلتفورم
داستان مربوط به یک زندان با سازه عمودی است که تعداد زیادی محکومان بطور تصادفی در طبقات آن زندانی هستند. در این زندان عجیب هر طبقه آن یک سلول است و به صورت عمودی روی هم قرار گرفته است و از بالاترین طبقه (طبقه اول) تا پایین ترین طبقه ادامه دارد. در هر سلول 2 نفر برای یک ماه زندگی می نمایند و این افراد تا وقتی که یکی از آن ها از بین نروند با هم هستند. ماه بعد افراد همه طبقه ها به طور کاملا تصادفی پس از بیدار شدن از یک خواب شبانگاهی جا به جا می شوند و در طبقات و سلول های دیگر قرار میگیرند.
انسان ها توافق نموده اند در این سازه محبوس شوند و تعدادی از آن ها دورهٔ حکم زندان خود را در آن می گذرانند و بعضی داوطلبانه به آن آمده اند. در این زندان اسرار آمیز قطعه مربع شکلی که در واقع میز مفصل غذاست و در آن انواع غذا ها قرار داد به شکل آسانسوری از طبقه اول (بالاترین طبقه) به طرف پایین ترین طبقه حرکت میکند و در هر طبقه، برای غذاخوری زندانیان توقف چند دقیقه ای دارد برای غذارسانی به زندانیان وجود دارد که هر روز مقدار زیادی غذا روی آن وجود دارد. غذا ها بر اساس سلیقه تمام زندانیان که در ابتدای ورود از آن ها پرسیده شده است به بهترین نحو آماده می گردد.
اتفاق تأمل برانگیزی که در این زندان اتفاق می افتد این است که طبقات اول بیش از اندازه ای که احتیاج دارند غذا مصرف می نمایند و اصراف و حیف و میل مینمایند بطوری که به تدریج که این سکوی غذا به طبقات پایین تر میرسد چیز خاصی به سایر زندانیان زیر دست نمیرسد و از طبقات میانی به پایین زندانیان دست به گریبان گرسنگی و مرگ هستند. شخصیت اصلی داستان به تشویق یکی از کارمندان سابق این سازمان کوشش می نماید که این نظام ظالمانه زندان را به هم بزند و به هر طریقی که هست غذای موجود را از طبقه اول تاطبقه آخر مدیریت و جیره بندی نمایند که به همه زندانیان غذا برسد.
-شما میدونید قراره تو این حفره چیکار کنیم؟
-معلومه، بخوریم...
آیا این فیلم در واقع همان روزگار و احوال ما انسان ها نیست؟ زندانی که معلوم نیست آیا رهایی در پایانش هست یا نه، حرص و طمع باعث شده طبقات بالایی آنقدر بخورند که برای طبقات پایینی هیچ چیزی نماند، در حالی که اگر هر کس به مقدار احتیاجش مصرف کند هیچ کس گرسنه نخواهد ماند.
ولی منطق شان این است حالا که من در بالا هستم میتوانم هر چه میخواهم بخورم، چرا باید به فکر پایینی ها باشم؟ با اینکه میدانند روزی نوبت خودشان است که به پایین ترین طبقه جامعه بروند...
در این زندان، یا بهتر است بگوییم جامعه همه به فکر خودشان هستند، هر کسی قصد دارد به هر نحوی شده منفعت خودش را به دست بیاورد بدون اینکه به جمع فکر کند، و شخصی که کتاب میخواند و در فکر اصلاح است برای جامعه یک بیگانه تلقی میگردد، و البته منجی ای مسیح وار.
در جایی که هیچ فردی تغییر نمیکند، حتی با اینکه در عمق لجن زندگی میکند، تغییر نمیکند مگر اینکه زور بالای سرش باشد، یک منجی میتواند آن جامعه را نجات دهد؟...
پلتفرم دارای یک جهان بینی استعاره ای ترسیمی از ماهیت بشر است که علیرغم قرارگیری در ژانر وحشت ممکن است ترس آنی برای مخاطب ایجاد نکند، اما ترس عمیقِ ادراکی ایجاد می نماید که تامل و تفکر ژرفای مضمونی آن ترس را در ضمیر ناخودآگاهِ مخاطبِ عالی بنا می نهد.
فیلم پلتفرم ایده ای فوق العاده جامع و خوب دارد، ایده ای که اگر همه ما درک کنیم جهان بسیار متفاوت تر خواهد شد.
منبع: فرارومجله ابوذریون: مجله خبری و تحلیلی
مجله عکس: آشنایی با هنر عکاسی و تصویربرداری