کیمونوی ایوبی،داداش جکی چان و فراوری مشترک راه شائولین
به گزارش راه ساری، خبرنگاران:راه شائولین اولین پروژه سینمایی فراوری مشترک ایران و چین خواهد بود. هنوز جزئیات این پروژه سینمایی منتشر نشده ولی احتمالاً یک نفر از همین بچه های باشگاه،جکی چان، جت لی و ... بازیگر نقش اول خواهد بود.
با وبسایت گردشگری سازمان میراث فرهنگی همراه باشید.
خبرنگاران:- احمد معینی
معبد شائولین: یک معبد بودایی است که در استان هِنان در جمهوری خلق چین قرار گرفته است. معبدی که بروس لی، جت لی، جکی چان، پاندای کنگ فوکار و ... بارها برای پی بردن به اسرار آن کوشش کردند.
در 2 هفته گذشته حجت الله ایوبى رییس سازمان سینمایى براى بازدیدى رسمى، 3 روز به چین سفر کرد و بامداد یکشنبه به تهران بازگشت. در این سفر ایوبی و تیم همراهش با تعدادی از مدیران چینی ملاقات کردند. از آن جلسه از قول ایوبی که در آن چیزی شبیه کیمونوی مردانه بر تن داشته، نقل شده که به چینی ها گفته شما که این همه جنس های فاخر! به ایران وارد می کنید، بیایید و کمی فیلم فاخر باهم بسازیم. چینی ها هم استقبال می نمایند و همان جا تصمیم می گیرند برای اولین کار سازمان سینمایى مشترک چین و ایران از کمپانى shine work برای فراوری فیلم راه شائولین حمایت نمایند. بنیاد سینمایى فارابى هم قول متقابلی می دهد.
بنابراین راه شائولین اولین پروژه سینمایی فراوری مشترک ایران و چین خواهد بود. البته رئیس سازمان سینمایی در این سفر ملاقاتی هم با شی یونگ شین رئیس معبد شائولین داشته است. عکسش را هم در زیر می بینید که تا اون لحظه 23 تا هم لایک داشته.
هنوز جزئیات این پروژه سینمایی منتشر نشده است ولی احتمالاً یک نفر از همین بچه های باشگاه رزمی جکی چان، جت لی یا بروس لی و ... بازیگر نقش اول خواهد بود. در کنار این بازیگران چینی هم محتمل است پ.پ و ج.ه به عنوان بازیگر نقش مکمل حضور پیدا نمایند. البته در حال حاضر هم پ.پ و هم ج.ه از بازیگرانی هستند که دستشان شکسته و امکان حضور در کلاس های کنگ فوتوآ را در چند هفته اخیر نداشتند. احتمالاً کارگردان چینی فیلم نامه را تغییر داده و حول انتقام از کسی که دست آن ها را شکسته بنویسد که مثلاً در راه انتقام جویی اش به معبد شائولین می رسد.
درباره پروژه های بعدی هم صحبت هایی شده و قرار است مجموعه کامل رفتارهای اژدها هم ساخته بگردد : اژدها وارد می گردد، خشم اژدها، اژدها رفت، بازگشت اژدها، اژدها غذا را خورد، اژدها آمد، اژدها با آن مرد آمد، اژدها با آن مرد در باران آمد و...
سابقه ساخت فراوری مشترک با چینی ها فقط مربوط به سینما و عصر حاضر نیست. می گویند در روزگاران خیلی قدیم، که هنوز برادران لومیر بدنیا نیامده بودند و صنعت سینما نبود، مردم با اینکه به گالری های نقاشی نمی رفتند، تا نقاشی ببینند ولی توجه خاصی به نقاشی داشتند و اگر هم اعتراض و بدبختی داشتند، جلوی سازمان نقاشی تجمع می کردند. در همان روزگاران، ایوب نقاش که رئیس سازمان نقاشی بوده، می خواسته کشتی متلاطم خانه نقاشی را به ساحل امن و آرامش برساند.
البته گفته شده که ایوب نقاش اعتقاد زیادی به تعدد جشنواره ها داشته و هر سال به تعداد موهای قلم موی نقاشان آن روزگار جشنواره و مسابقه برگزار می نموده. در سال 40 تا نقاشی در مملکتشان کشیده می شده اما 60 تا جشنواره نقاشی برپا می شده. مهم ترین جشنواره شون، مسابقه نقاشی فجرشون بوده و اتفاقا همان سال به خاطر دیده شدن بخش بین الملل جشنواره نقاشی، آدم خارجی ها را از آدم ایرانی ها جدا کردند.
از آنچه که نقل شده است در این جشنواره نقاشی بین المللی کلا سه کشور حضور داشتند که یکی ایران بود و آن دو تای دیگر چین و یکی دیگه. البته نه به خاطر این که ایران در آن موقع تحریم باشد! یا مسئولین بد برگزار نموده باشند. نه! چینی ها به این دلیل که سریع بتونن همون اول نمونه فِیکشو (تقلبیشو) بزنن. اون یکی کشور هم بوده که بشن 3 تا، به هر حال دو نفری ضایع است جشنواره بگیرن دیگه. مثلاً کشور سومیه، روم باستان بوده.
در دور پایانی مسابقه نقاشی اهل چین در خدمتِ ایوب نقاش فخر فروختند و گفتند که ما در صناعت نقاشی زبردست تریم. داوری این دعوا بر ایوب سخت بود. چون پیش از ریاستش بر سازمان نقاشی، چند سالی در ولایات روم رایزن فرهنگی بود و چینی ها بر علاقه او بر غرب می ترسیدند. از طرف دیگر رومیان هم گمان خوشی به ایوب نداشتند چون رئیس سازمان نقاشی به تازگی از دیار چین و ماچین آمده بود و از این چینی ها بعید نبود، که زد و بندی نموده باشند.
گویا رأیِ ایوب چنان شد که هر دو جماعت نقش چهره ایوب را بر دو دیوار روبروی هم بکشند، یک جانب اهل چین و یک جانب اهل روم مشغول به کار شدند و پرده ای میان آن ها آویختند که تقلب ننمایند. چون اساساً تغلب و ادعای آن هزینه های زیادی دارد. رومی ها رنگهای زیادی جمع کردند و پشت سر هم بودجه از سازمان نقاشی می گرفتند تا طرح نویی بکشند. انصافا هم بودجه ها را خرج عطینا نمی کردند. اما اهل چین هر چه پول می گرفتند رنگ نمی خریدند و به کنایه دست بر نقش می کردند. این دو تا زن تو نقاشی بالا هم الکیه. چینیان در این چند ماهی که کنگر خورده بودند، صبح می آمدند دیوار را صاف می کردند و می رفتند در بازارهای تهران جنس فیک (تقلبی) می فروختند. بعد از آنکه اهل روم از نقاشی فارغ شدند، چینی ها هم دستهایشان را بالا گرفتند که ما هم نقاشی مان تمام شد. ایوب تعجب کرد که چطور اهل چین بی رنگ و صرف هزینه، نقاشی کردند.
اصلاً از همان اول این چینی ها کپی کار بودند. تقلب نموده بودند. حالا دقیقش را نمی دانیم اما حتماً تقلب شده بود. گویا انقدر دیوار را برق انداخته بودند که تصویر نقاشی رومی ها روی دیوار این طرفی افتاده بود. از قضا رئیس سازمان نقاشی از زیرکی چینی ها خوشش آمد و ای کیو سانشان که از ژاپن به چین پناهنده شده بود را به عنوان مشاور برگزید و بعد از آن صنعت نقاشی در ایران متحول شد و چند تا نقاشی فراوری مشترک زدند. البته ایوب برای اینکه رومیان ناراحت نشوند هم چند تا سیمرغ الکی به نقاشانشان داد. چند میلیاردی هم به چینی ها داد.
مولانا با پیشنهاد ایوب نقاش که هم عصر هم بودند، شعری برای این حکایت و کل کل چین و روم سرود و قرار شد ایوب هم از مولانا، حمایت معنوی کند. مولانا گفته بود من خود مثنوی معنوی دارم تو به من پول بده. حمایت معنوی تو را می خواهم چکار؟ ایوب گفته بود: از صالحی (معاون فرهنگی ارشادشون) برات پول می گیرم. مولانا هم با دخل و تصرف یک شعر مثنوی گفت و جای چین و روم را عوض کرد. همین شد که نه از نقاشی رومیان چیزی باقی ماند و نه از آینه چینیان. آنچه در تاریخ باقی مانده است حکایت دل مولانا است به نام قصهٔ مری کردن رومیان و چینیان در علم نقاشی و صورت گری که با وعده ایوب هم به جایی نرسید و مولانای بی پول، رفت ترکیه پناهنده شد.
حالا قصه راه شائولین هم همینطوری نشده است و اصلاً این دو تا ماجرا به هم هیچ ربطی، داره؟! ولی انگار ایوبی می خواد با ترکیه هم فراوری سینمایی مشترک بکنه درباره زندگی مولانا.
صحنه هایی از فیلم هیجان برانگیز گودزیلا علیه ناخوناسور
در ادامه جلسه ایوبی با چینی ها گفته شده که طی یک توافق نامه دیگر قرار است کمپانی دیرین دیرین از کمپانی های قدر قدرت ایران با همکاری یک کمپانی چینی دیگر به ریاست چی اونگ فین، داداش ناتنی شی یونگ شین، رئیس معبد شائولین گودزیلا علیه ناخوناسور را بسازند. (ناخوناسور شخصیت برجسته و بسیار ترسناک انیمیشن های دیرین دیرین و عامل انقراض است. حتی ترسناک تر از گیدورا و گودزیلا...فیلم مرتبط را اینجا ببینید).
ای خدا! یعنی میشه؟ یعنی داریم؟ فیلم های ما در سینماهای با مخاطب میلیاردی چین نمایش داده بشه. فکر کن مردم چین مثل ملت ما سینمارو باشند. میلیارد میلیارد بلیط بفروشیم.
انتهای پیغام،
منبع: تسنیمواحدی: واحدی: وبسایت خبری، تفریحی و سرگرمی