از به سرقت رفتن شاعر تا کنار آمدن با دزدی

به گزارش راه ساری، کریم رجب زاده با روایت ماجرای به سرقت رفتن انوری و شعرش، از سرقت ادبی در طول تاریخ می گوید و معتقد است که در جامعه، مرجعی برای دادخواهی شاعر وجود ندارد.

از به سرقت رفتن شاعر تا کنار آمدن با دزدی

این شاعر در گفت وگو با خبرنگاران، درباره سرقت ادبی و شرایط رسیدگی به آن اظهار کرد: ماجرای سرقت ادبی پیشینه درازدامنی دارد و از همان آغاز شعر فارسی شاهد این اتفاقات بوده ایم. در زمان انوری فردی شعری را از او دزدیده و در جمعی می خواند. خود انوری در آن جمع حضور داشت و گفت که این شعر از انوری است، اما آن فرد گفت که من انوری هستم؛ یعنی علاوه بر شعر، شاعر را هم دزدیده بود. برای همین است که این مسئله پیشینه درازی دارد و در ادوار مختلف تاریخ رخ داده است.

او همچنین اعلام کرد: در دهه 30 درویشی به نام غواص که اهل زنجان بود، به گیلان آمد و در قهوه خانه ای نشست و وقتی دید که تعدادی از شاعران جوان شعر می خوانند، آغاز به شعر خواندن کرد. یکی از این جوان ها به نام رحمت موسوی که حالا غزل نویس فوق العاده ای است، چون می بیند که این درویش شعرهای خوبی دارد، شعرهای او را به مطبوعات می دهد و در کوتاه زمانی در سراسر ایران نام غواص مطرح و شاعر بلندآوازه ای می گردد؛ تا آن که شفیعی کدکنی که دانشجوی ادبیات بود، روزی به کتابخانه آستان قدس می رود و به دیوانی خطی دست پیدا می نماید و می بیند که همه شعرهای غواص از این کتاب است. او شعرهای حزین لاهیجی را می دزدید و جای حزین نام خودش را می گذاشت و چاپ می کرد.

رجب زاده سپس به سرقت ادبی در دوره معاصر اشاره نمود و گفت: نسل حاضر در روزگار ما هم واقعا از روی دست همدیگر می نویسند. مثلا شاعری می گوید من دریا را تا می کنم، دیگری هم می گوید من آسمان را تا می کنم و همین روال ادامه دارد. اتفاقات به این شکل در شعر ما بروز و ظهور بسیار بدی پیدا نموده، مخصوصا بیشتر در نسل جوان ما که در این فضاهای مجازی هستند بلایی شده که به جان شعر افتاده، اما به طور کلی سرقت اتفاقی است که به طور معمول در شعر ما می افتد.

این شاعر در ادامه به روایت ماجرای سرقت از شعرش پرداخت و اعلام کرد: یادم هست قبل از انقلاب نشریه ای با نام صبح امروز منتشر می شد، شعر من را شخصی به نام خودش در این مجله چاپ کرد. من به دفتر مجله رفتم و گفتم که این شعر من است، اما آن ها گفتند حالا اتفاقی نیفتاده است که!

او اضافه کرد: کدام نهاد به سرقت ادبی رسیدگی کند؟ وقتی شرایط جامعه ما مطلوب نیست، چطور یک شاعر یا مولف می تواند از خودش احقاق حق کند؟ وقتی که قانون سفت و سختی در همه حوزه ها در جامعه ما نیست، نمی توانی به حقت برسی. چند سال قبل، دوست شاعری آمد و به من گفت که مجموعه ای را با هم کار کنیم. من چندین بار زیر بار این قضیه نرفتم و در نهایت به خاطر رفاقت به این مسئله تن دادم که کتاب مشترکی با او دربیاوریم؛ این یک سلام عاشقانه است، گزارش 90 سال شعر عاشقانه ایران در دو شاخه شعر سپید و نیمایی. این کتاب چاپ شد و این شاعر یک نسخه از آن را برای من آورد. از او خواستم بیش از یک نسخه برایم بیاورد اما گفت نمی گردد و در نهایت ما پیش ناشر رفتیم، من به ناشر گفتم که اولا حق تالیف من چه می گردد، اما او گفت که ما نباید به شما حق تالیف بدهیم چون با کس دیگری قرارداد بسته ایم. این برای من جای تعجب داشت که چطور من طرف قرارداد نیستم، اما اسمم در کتاب آمده است. متاسفانه جامعه ما این شکلی است.

کریم رجب زاده سپس به شباهت شعرهایی که منتشر می گردد اشاره و اعلام کرد: کسی که دست به نوشتن از روی دست دیگری و سرقت می زند، در وهله اول خودش را خراب می نماید و در وهله دوم یک شعر خوب را. اما مرجعی نیست که بخواهیم از آن دادخواهی کنیم و نمی گردد دادخواهی کرد. این قدر مسائل زیاد شده که اصلا جایی برای دادخواهی یک شاعر برای دزدیده شدن شعرش نمی ماند. این است که باید با این مصیبت کنار آمد.

آسمان تو: با ما سفر را تجربه کنید

مهسان بلاگ: قدرت گرفته از سیستم مدیریت محتوای مهسان

منبع: خبرگزاری ایسنا
انتشار: 10 مهر 1400 بروزرسانی: 10 مهر 1400 گردآورنده: rahesari.ir شناسه مطلب: 10640

به "از به سرقت رفتن شاعر تا کنار آمدن با دزدی" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "از به سرقت رفتن شاعر تا کنار آمدن با دزدی"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید