گفتگوی درون تمدن اسلامی راه چاره مسائل کنونی دنیا اسلام است
به گزارش راه ساری، به گزارش خبرنگاران، دکتر سید کمال خرازی رئیس و عضو شورای راهبردی روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران در مرکز ابن خلدون قطر به سخنرانی در مورد گفتگوی درون تمدن اسلامی به مثابه یک راهبرد پرداخت.
متن کامل سخنرانی وی که طی روزهای 6 و 7 فروردین ماه امسال در این مرکز ایراد شده به توضیح زیر است.
پیش از هرسخن وظیفه خود می دانم از دانشگاه قطر و مرکز ابن خلدون به خاطر ابتکار برگزاری این نشست صمیمانه تشکر کنم. امروزه هم جهان اسلام به طور عام و هم غرب آسیا به صورت خاص، احتیاج مبرم به اتخاذ رویکرد تمدنی از یکسو و تبادل نظری درون تمدن اسلامی از سوی دیگر دارد. بر همین اساس اینجانب موضوع سخنرانی خود را به تبادل نظری درون تمدن اسلامی به مثابه یک راهبرد اختصاص داده ام.
بلا شک یکی از نوآوری های مهم علمی ابن خلدون، پرداختن به تمدن اسلامی و چرایی و چگونگی شکل گیری و اوج گیری آن بود، تمدنی که بنا به نوشته لوتروپ استووارد، تاریخ نگار آمریکایی، در کتاب امروز با مسلمین یا عالم نو اسلام، از تمدنهای مشهوری است که تاریخ عمومی جهان به آن زینت یافته و با آثار درخشان خود تا ابد تاریخ را پر نموده است.
از مؤلفه های مهم تمدن اسلامی، به اعتراف محققین برجسته این حوزه، می توان به موارد ذیل اشاره نمود:
فضای امن، نظم و انضباط اخلاقی، اصالت داشتن اندیشه و تفکر، فزونی سطح زندگی، سعه صدر و اجتناب نسبی از تعصب، غلبه روحیه همبستگی، توسعه و ترقی علم و ادب، اوج توأمان کار و ایمان و رعایت حال مستضعفان.
بیش از 500 سال سروری دانشمندان اسلامی بر فراوری علم در تاریک ترین دوره اروپا، نشانگر قابلیت جامعه اسلامی در تأسیس و تداوم یک تمدن است. در سایه این تمدن عظیم موتور دانش بشری به وسیله فلاسفه و دانشمندان اسلامی دوباره به حرکت افتاد و میراث معرفت یونانی به دست پدران عقل گرای جدید مسلمان و پیشگامان تحقیق علمی اسلامی ارتقا یافت و به این ترتیب تمدن اسلامی و اندیشمندان مسلمان نقش حلقه واسط را میان موفقیت های علمی یونان و عصر جدید ایفا کردند.
حال سوال اینست که آیا تمدن اسلامی پدیده ای مربوط به گذشته و بخشی از تاریخ است یا اینکه این تمدن هنوز هم به عنوان واقعیتی در دسترس انسان امروز بوده و بخشی از حیات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی جهان امروز را تشکیل می دهد؟
در پاسخ باید گفت که تمدن اسلامی با پشتوانه دین اسلام و فرهنگ اسلامی، موجودی است زنده، پویا و بالنده که با وجود فاصله دریافت از دوران اوج و تحمل رنج بسیار در دوران زوال و انحطاط، به طور دائم در جستجوی احیای ابعاد و جلوه های تمدنی خویش بوده است. این دغدغه ها و کوشش های احیاگرانه در دو قرن اخیر با شکل گیری نوعی بیداری اسلامی وارد مرحله جدید و مشخص نماینده ای شده است، مرحله ای که در آن بازگشت به تمدن اسلامی و شکل دهی به تمدن نوین اسلامی به شدت تبدیل به مطالبه عمومی، هم در سطح نخبگان و هم در سطح توده ها، است. در جهان اسلام امروز، سخن گفتن از اسلام به مثابه یک راه چاره، گسترش و عمق فراگیری یافته است.
البته با کمال تأسف باید اذعان کرد که به موازات فراگیر شدن گفتمان بازگشت به تمدن اسلامی و تأسیس تمدن نوین اسلامی، آفت و آسیب بزرگ تفرقه نیز دامن گیر جامعه اسلامی است و این تفکر نوپا را مورد تهدید قرار می دهد.
اکنون سوال این است که آیا تفاوت هایی که امروزه باعث شکل گیری اختلافات در درون تمدن اسلامی شده است، در طول 500 سال شکوفایی تمدن اسلامی وجود نداشت؟ قطعاً وجود داشت. پس آنها چه کردند که به رغم این تفاوت ها و اختلافات توانستند آن تمدن باشکوه را بنیان گذاری نمایند که آنان تفاوت ها را به رسمیت شناختند و آنرا مدیریت کردند. آنان با تسامح و بردباری، تفاهمی میان مذاهب اسلامی ایجاد کردند که اکثر تمدن شناسان جهان، از آن به عنوان اصل مادر برای بنیان گذاری تمدن اسلامی یاد می نمایند. عنصر تسامح و بردباری به عنوان یکی از عناصر سازنده تمدن اسلامی مورد اشاره تأکید اکثر محققین در این زمینه بوده است.
لذا برای خروج از وضعیت نامطلوب فعلی که گریبانگیر حوزه تمدن اسلامی شده است، پیشنهاد اینجانب حرکت به سوی تبادل نظری درون تمدن اسلامی است. دوران باشکوه و عظمت تمدن اسلامی واقعیتی است که در میان مسلمانان کمترین اختلاف در باره آن وجود دارد. علاوه بر این، رجوع به تمدن اسلامی در جهان اسلام امروز پاسخی شایسته به بحران هویتی است که مجموعه ملل اسلامی از آن رنج می برند. تمدن اسلامی هویت مشترکی است که همه مسلمانان به آن افتخار می نمایند.
پیش احتیاج ورود به تبادل نظری درون تمدن اسلامی قبول این واقعیت است که اولاً تمدن اسلامی، تمدنی واحد در عین کثرت است، به عبارت دیگر باور به اصل وحدت در عین کثرت، قاعده بنیادین در تبادل نظری درون تمدن اسلامی است و ثانیاً باور به اینکه توسعه و پیشرفت تمدن اسلامی در تمام ابعاد آن به نفع همگان است. لازمه این تبادل نظر نیز بدون پیش شرط بودن آن است، بایستی تبادل نظریی راه انداخت که آزادانه و بدور از تعصب باشد، درست شبیه آنچه در دوران طلایی تمدن اسلامی رواج داشت.
نقطه عزیمت این تبادل نظر باید ایجابی و نه سلبی باشد، یعنی براساس نقاط قوت و اشتراکات فراوان عالم اسلام آغاز گردد و نه براساس تفاوت ها و اختلافات و تضادها. آغاز تبادل نظر باید از سطح نخبگان و گروههای مرجع آغاز گردد، البته با اراده سیاسی دولت ها که چنین روندی را مورد حمایت قرار دهند، چرا که بدون اراده سیاسی دولت ها، سایر کنشگران هم برای حل اختلافات کاری از پیش نخواهند برد.
خوشبختانه هرچه هم کشورهای اسلامی با هم اختلاف داشته باشند، در افتخار به دوران باشکوه تمدن اسلامی و در ضرورت احیای آن تمدن عظیم هیچ اختلافی با هم ندارند. لذا موضوع تبادل نظری درون تمدن اسلامی برای آنالیز راههای احیای آن دوران با شکوه می تواند بهترین جهت برای همگرایی جهان اسلام باشد و می تواند آثار مثبتی را در حل سایر اختلافات داشته باشد.
امید می رود با راه اندازی چنین تبادل نظریی روح جدیدی در جهان اسلام دمیده گردد. تمدن اسلامی در تمام حوزه های علمی، مالی، تجاری، تاریخی، فرهنگی و.... دارای قابلیت ها و ظرفیت های بالقوه و بالفعل فراوانی برای شکوفایی و خدمت رسانی است.
از جمله راهکارهای آنالیز نحوه رسیدن به این هدف والا می تواند موارد ذیل باشد:
-برگزاری جلسات هم اندیشی میان اندیشمندان مسلمان در باره نحوه احیای تمدن اسلامی؛
-انتشار ویژگی های دوران باشکوه تمدن اسلامی و کاوش درباره ریشه های شکل گیری آن برای الهام گیری از آن؛
-سرمایه گذاری هرچه بیشتر در زمینه توسعه علم و فناوری در کشورهای اسلامی که از زیربناهای اصلی هر تمدن محسوب می گردد؛
-برقراری همکاری بین دانشگاه های جهان اسلام با هدف مبادله دانش و فناوری؛
-تشکیل یک گروه بین المللی از متفکرین جهان اسلام برای پیشبرد این آرمان ارزشمند؛
-راه اندازی سازمانهای مردم نهاد تخصصی در کشورهای اسلامی برای تعقیب و مطالبه این ایده راهبردی؛
-ایجاد هماهنگی های رسانه ای میان کشورهای اسلامی برای پرداختن نظام مند و سازمان مند به این امر خطیر با هدف تبدیل آن به یک مطالبه عمومی در سطح آحاد ملل اسلامی.
منبع: خبرگزاری مهرمجله زیتوا: مجله زیتوا | مجله خبری ایران و جهان پیرامون