تمسخر پروژه های بزرگ بین المللی با لاکچری بازی ایده اصلی
به گزارش راه ساری، خروجی فیلم ایده اصلی این ذهنیت را به مخاطب تزریق می کند که سازندگان و عوامل فیلم بیشتر از آنکه به فکر تولید اثری دغدغه مند باشند یک دورهمی لاکچری چند ماهه داشته اند که در میان این دورهمی هم تصمیم به ساخت یک فیلم سینمایی گرفته اند.
گروه فرهنگی خبرنگاران- عباس اسماعیل گل
این روزها که اغلب فیلم های روی پروده سینماها با ممیزی سنی اکران شده است، فیلم ایده اصلی به کارگردانی آزیتا موگویی جز 3 فیلمی است که بدون هیچ رده بندی سنی اکران شده است، حال برخی کارشناسان معتقدند دو فیلم از 3 فیلمی که این روزها اکران شده و ممیزی سنی نخورده، برای دریافت رده بندی سنی شایسته تر از سایر فیلم ها هستند که ایده اصلی نیز یکی از همین فیلمهاست که در ادامه نگاهی به این اثر شده است.
آزیتا موگویی پس از سالها تجربه منشی صحنه و مدیرتولیدی در سینما، سال 92 نخستین فیلم خود در مقام کارگردان با عنوان تراژدی را به جشنواره فیلم فجر برد که توانست در بخش نگاه نو سیمرغ بهترین فیلم و بهترین کارگردانی را از آن خود کند و اغلب منتقدان را به ظهور یک بانوی فیلمساز کاربلد در سینمای ایران امیدوار کرد، اما پس از موفقیت نسبی تراژدی در بخش نگاه نو جشنواره فیلم فجر تا حدود 5 سال هیچ خبری از آزیتا موگویی نبود تا اینکه سال گذشته در آخرین دوره جشنواره فیلم فجر با فیلم ایده اصلی دومین اثر خود را راهی بخش مسابقه جشنواره فیلم فجر کرد اما جدیدترین ساخته موگویی نه تنها به لحاظ فرم و محتوا هیچ شباهتی به اثر تحسین شده تراژدی نداشت، بلکه صدای اعتراض بسیاری از منتقدان و اهالی رسانه برای چرایی حضور اثر در بخش مسابقه جشنواره فیلم فجر در آورد.
در خلاصه فیلم ایده اصلی آمده است: ایران و اسپانیا برای راه اندازی یک پروژه بزرگ بین المللی در جزیره هندورابی در جنوب ایران به توافق رسیده اند، شرکت ها و افراد بسیاری به طمع برنده شدن در این مناقصه شرکت کرده اند. مهندس سعید پارسا که چندسالی است از همسرش رؤیا عضدی جدا شده و رئیس یکی از شرکت های حاضر در مناقصه است. دیگران نیز با اهداف متفاوت سعی در برنده شدن در این مناقصه سرنوشت ساز را دارند. رسیدن به موفقیت برای آدم های این قصه منجر به پیچیدگی هایی در روایت آن می شود و...
بطور حتم هر مخاطبی که قبل از تماشای فیلم، خلاصه اثر را بخواند تصور می کند با یک اثری با قصه پیچیده و انواع و اقسام گره ها در لوکیشینی صنعتی و تجاری روبرو خواهد بود که در بخشی از آن دغدغه های اقتصادی و اجتماعی مردم مانند پرداختن به فساد اقتصادی و اختلاس ها را در خود جای خواهد داد اما عملا هیچ کدام یک از تصورات مطرح شده برای مخاطبان پس از تماشای فیلم برآورد نمی شود. بطوری که اینچنین میتوان نتیجه گرفت که سازندگان فیلم ایده اصلی نه تنها هیچ شناختی از ذائقه مخاطبان امروز سینمای ایران ندارند بلکه انگار با توجه به شرایط اقتصادی و اجتماعی کشور در ایران زندگی نمی کنند و هیچ اطلاعی از وضعیت فعلی کشور ندارند که در نهایت خرجی اش میشود اثری که سوژه و داستانش نه دغدغه عمومی دارد و نه به لحاظ فرم گامی رو به جلو در سینما تلقی میشود.
سازندگان ایده اصلی با استفاده از بازیگران سرشناس و گرانقیمتی چون بهرام رادان، پژمان جمشیدی، هانیه توسلی و مریلا زارعی و همچنین استفاده ابزاری از زیبایی های بصری از ضبط فیلمبرداری در شهرهای مالاگا و بارسلون در اسپانیا، جزیره کیش در ایران و شهر کلن در آلمان به دنبال ساختن فیلمی خوش رنگ و لعاب برای مخاطبان عام بوده اند اما به علت نداشتن قصه ای مستحکم و دغدغه مند، این فیلم به اثری لاکچری تبدیل شده است، اثری که مخاطبان قادر به همذات پندای با هیچ یک از شخصیت های آن نیستند زیرا ما در ایده اصلی با شخصیت های جوانی روبرو هستیم که همگی بسیار سرمایه دار و پولدار هستند و صرفا با انگیزه های شخصی به دنبال برنده شدن در یک مناقصه اقتصادی در وسعت ملی و بین المللی هستند فارغ از اینکه حتی شخصیت نسبتا مثبت فیلم (با بازی بهرام رادان) هم هیچ دغدغه ملی و اجتماعی برای به خاتمه رساندن یک پروژه بین المللی ندارد و تنها شاهد به نمایش گذاشتن ترفندهای ساده و به اصطلاح عامیانه خاله زنکی توسط شخصیت های اصلی فیلم برای زیرآب زدن یکدیگر و برنده شدن در یک مناقصه بزرگ هستیم که با توجه به نیاز جامعه امروز به تزریق امید به بهبودی شرایط اقتصادی کشور این مسئله یک ذهنیت منفی برای مخاطبان در حوزه سرمایه گذاری بین المللی در کشور بوجود می آورد و مخاطب پس از تماشای فیلم اینگونه تصور میکند که تمامی پروژه های بزرگ بین المللی کشور همینطور بی حساب و کتاب بین چند جوانک سرمایه دار و خوشگذران تقسیم می شود که اگر حداقل 30 درصد اتفاقات این فیلم برای برنده شدن در مناقصات واقعیت داشته باشد مسئولین ذیربط باید فکری اورژانسی بکنند تا سرمایه های ملی اینچنین به هدر نرود.
در مجموع باید گفت نویسنده ایده اصلی همچون یک نویسنده کاملا بی تجربه عمل کرده است و از روشی که سالهاسات منسوخ شده برای شخصیت پردازی استفاده کرده بطوری که یک زوج عاشق پیشه که بخاطر مسائل شغلی از هم جدا شده اند در تصاحب یک پروژه بزرگ با یکدیگر رقابت میکنند و برای رسیدن به اهدافشان به همراه دوستانشان به چندین شهر و کشور اروپایی سفر میکنند و در آخر داستان هم ...، ضعف دوم و اساسی داستان هم به حضور شخصیت هایی در فیلم هستیم که نه تنها هیچ شخصیت پردازی برایشان نشده بلکه حضور و عدم حضورشان هیچ تفاوتی در پیشبرد قصه دم دستی فیلم نمی کند و خروجی فیلم ایده اصلی به مخاطبان هوشمند این ذهنیت را تزریق میکند که سازندگان و عوامل فیلم بیشتر از آنکه به فکر تولید اثری دغدغه مند در سینما باشند یک دورهمی لاکچری چند ماهه داشته اند که در میان این دورهمی هم تصیم به ساخت یک فیلم سینمایی گرفته اند.
در خاتمه باید گفت، علی رغم آنکه سازندگان ایده اصلی با استفاده از بازیگران سرشناسو گرانقیمتی چون بهرام رادان، پژمان جمشیدی، هانیه توسلی و مریلا زارعی به دنبال تضمین اولیه برای فروش حداقلی در گیشه نیمه جان و آشفته سینماها بوده اند اما با توجه ضعف اساسی در محتوای فیلم که در بلا گفته شد، بسبیار بعید به نظر میرسد که تا خاتمه اکران بتواند حتی نیمی از هزینه های سرسام آور فیلم که شامل دستمزدهای بالای بازیگران و فیلمرداری در شهرهای مالاگا و بارسلون در اسپانیا، جزیره کیش در ایران و شهر کلن در آلمان را جبران کند.
منبع: خبرگزاری دانشجوواحدی: واحدی: وبسایت خبری، تفریحی و سرگرمی